بابا بزرگ و بی بی
سلام پسرم امروز شش روزه که بابابزرگ مامان فوت کرد هفته پیش دوشنبه بعد از بابا بزرگ فوت کرد عموی مامان به بی بی جون خبر داده بود که بابا بزرگ فوت کرده ساعت چهار ونیم بود که راهی ایرانشهر شدیم نزدیکی ایرانشهر تب کردی سریع رفتیم خونه بی بی بزرگ ،اون شب نتونستم بابا بزرگ رو ببینم برای اخرین بار.فردا صبح ساعت هشت ونیم بود که به همراه بی بی بزرگ خاله جون دایی جون رفتیم خونه عمه تا شاید بتونم برای اخرین بار ببینمش بازم نشد بابا بزرگ رو برده بودن به روستا ،با ماشین دایی جون رفتیم روستا در بین راه با ماشینهای زیادی که برای بابا بزرگ امده بودن برای اخرین بار ماشین دایی جون هم بهشون رسید تا دایی هم بتونه تا در نماز خودن بهشون برسه...
نویسنده :
مامان حسیب
12:06