حسیبحسیب، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

حسیب

عید قربان

1390/8/19 21:06
نویسنده : مامان حسیب
386 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

امروز چهار روز از عید قربان میگذره عید خوبی بود خاله جون هم پیشمون بود باهم رفتیم بیرون گشتیم به دیدن اقوام و اشنایان رفتیم ولی بابا در کنار مون نبودبرای عید رفته بود ایرانشهر برای دیدن مادرش هنوزم نیومده قراره امروزبیاد چابهار از فردا قراره بره سرکار .

برای اینکه تنها نباشیم امدیم خونه بی بی جون وبابایی این برای من وتو عید خوبی بود چون دومین عیدی که باهامون هستی برای این عیدت سه دست لباس بلوچی دوختم دوتاشونو تنت دادیم خیلی خوشگل شده بودی .

از هوای شهر جابهار بگم که الان هوا بارونیه دیروز اخبار گفته بود فردا بارون میاد دیشب ازساعت یازده شب تا نزدیکی صبح بارون امد الانم سرما خوردی اخه اولین بار که سرما میخوری هنوز بهت قرص وشربت ندادیم فقط دیشب بهت دارو گیاهی دادیم دیشب گریه می کردی نتونستی بخوابی حق داری چون خیلی اذیت بودی امیدوارم هر چه زودتر خوب بشی

باید برم ناهار درست کنم برای پسر گلم می خوام سوپ درست کنم تا بخوره خوب بشه

                           فعلا خداحافظ دوست دارم پسرم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله سمانه
24 آبان 90 9:50
سلام آبجی خوبی؟خداکنه حسیب جون زودخوب بشه.من خونه عمه ام،بابابزرگ هم حالش خوبه.دوستتون دارم وبه یادهمه شما هستم.میبوسمتون.


می بوسمتون
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به حسیب می باشد