حسیبحسیب، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره

حسیب

زیبا ترین جملات برای زیباترین موجودات

سلام پسرم احسان به پدر ومادر احسان به پدر مادر یکی از وظایف مهم است که در قران کریم چندین بار احسان به انان  توصیه شده است :نیکی به پدر مادر ،پس از یکتا پرستی از واجب ترین واجبات است . همانگونه که ازردن پدر ومادر پس از شرک از بزرگترین گناهان است . در جای دیگری اورده اند :در چند جای قران کریم ،خداوند متعال احسان به والدین را در کنارتوحید و نفی شرک اورده است وپس از فرمان توحید با نهی ازشرک به احسان به پدر مادر فرمان داده است تاکید قران کریم بر احسان به پدر و مادر نشان عظمت والای مقام انان       بوسیدن پدر ومادر بوسه ،پیام محبت است ،شعر نا سروده عشق است  پدر ومادر بی شمارترین بوس...
26 آبان 1390

عید قربان

سلام امروز چهار روز از عید قربان میگذره عید خوبی بود خاله جون هم پیشمون بود باهم رفتیم بیرون گشتیم به دیدن اقوام و اشنایان رفتیم ولی بابا در کنار مون نبودبرای عید رفته بود ایرانشهر برای دیدن مادرش هنوزم نیومده قراره امروزبیاد چابهار از فردا قراره بره سرکار . برای اینکه تنها نباشیم امدیم خونه بی بی جون وبابایی این برای من وتو عید خوبی بود چون دومین عیدی که باهامون هستی برای این عیدت سه دست لباس بلوچی دوختم دوتاشونو تنت دادیم خیلی خوشگل شده بودی . از هوای شهر جابهار بگم که الان هوا بارونیه دیروز اخبار گفته بود فردا بارون میاد دیشب ازساعت یازده شب تا نزدیکی صبح بارون امد الانم سرما خوردی اخه اولین بار که سرما میخوری هنوز بهت قرص ...
19 آبان 1390

عاشقتم

سلام پسر م حسیب وقتی که کنارم اروم می خوابی دستت رو  تو  دستم می گیرم و انقدر نگاهت می کنم تا اینکه  نمی دونم که خوابم می بره  حسیب پسرم وفتی که از خواب عمیقم با صدای ام (مادر) از طرف تو از خواب بیدار میشم با همه وجودم پر می کشم سمتت یا وقتی که بهت شیر میدم دستت رو می اندازی یقه لباسم تا سنجاق سینه رو می گیری می کشی منو غرق درخنده می کنی وقتی که یه مشکلی برام پیش میاد همین که به تو نگاه می کنم تمام مشکلات رو فراموش می کنم دلم با وجود تو  اروم می گیره برای هر لحظه ی که هر کاری را انجام می دی من عاشقتم گل پسر               ...
12 آبان 1390

نمی دونم

سلام پسر گلم   پسرقشنگم نمی دونم که چه جوری  می تونم حس عشق بی انتهایی رو که به تو دارم وازت دریافت می کنم رو منتقل کنم. ونمی دونم چه جوری خدارو شکر کنم بابت این بزرگترین نعمتی که دارم نمی دونم اگر این روزها و ماه ها تو نبودی چه اتفاقی برای من و زندگیم می افتاد ولی شکی نیست که تو بهترین اتفاق زندگی من هستی                                                     &n...
10 آبان 1390

سفر یک روزه به ایرانشهر

سلام گلم دیروز ساعت ده ونیم صبح به همراه دایی عبدالباسط ودایی عبدالحلیم ودایی عبدالمجید با بابا بزرگ راهی ایرانشهر شدیم دایی باسط راننده بود از راه تنگ سرحه به سمت ایرانشهرحرکت کردیم هوا گرم  بود شما که تا سوار ماشین میشین خوابتون می بره رفتی توی بغل دایی حلیم خوابتون برد برای اینکه زودتر به ایرانشهر برسیم از این راه میریم در بین راه روستاهای زیادی و باغهای سرسبزی هست که  ادم دلش می خواد زیر سایه درختان بشینه واستراحت کنه برای اینکه زودتر برسیم ایرانشهر توقف نکردیم ساعت یک ونیم بعداز ظهر رسیدیم خونه بی بی بزرگ ،خاله جون به بی بی جون گفته بود که داریم میایم ایرانشهر،بی بی جون یه هفته قبل رفته بود ایرانشهر برای دیدن بابابزرگ مام...
25 مهر 1390

کارای عقب مونده

سلام خونه خودمون کامپیوتر نداریم هر وقت میام خونه بی بی از کامپیوتر دایی حلیم استفاده می کنم خاطرات روزهای زندگیت رو برات می نویسم یه خبر خوش این روزا بابا زودتر میاد تا بتونه با پسر گلش بازی کنه دوتای با هم نشستین جلوی تلویزیون،برنامه های تلویزیون رو نگا می کنین،باهم میرین بیرون می گردین وقتی شما با هم هستین مامان به کارای عقب مونده ش میرسه تا وقتی که بیداری مامان اصلا کار نمی کنه همین که خوابت می بره شروع می کنم به کار کردن فقط به لباس شستن نمیرسم اونارو میذارم کنار وقتی که بابا میاد خونه بعد میرم لباسارو می شورم الان یه جند روزی میشه به دنبال چند تا گیفت ساده می گردم برای جشن دندونه،اخه می خوام برات یه جشن دندونی بگیر یه گیفت سا...
18 مهر 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به حسیب می باشد