حسیبحسیب، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

حسیب

خبر بد

1390/7/16 12:49
نویسنده : مامان حسیب
358 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گلم

یه هفته میشه که برات ننوشتم از یه طرف بابا بزرگ مریضه دکترا گفتن دیگه خوب نمیشه از یه طرف دیگه پسر یکی از اشنایان به رحمت خدا رفت پسری که قرار بود خدمت سربازیش تموم  بشه بیاد قبلش مادر و پدرش رفته بودن خواستگاری ،دختر عموشو برای پسرشون انتخاب کرده بودن بعد از اینکه سربازیش تموم بشه بیاد، روز اخر سربازی  پسرشون بیهوش میشه به مادر و پدرش زنگ میزنن میگن خودتونو برسونین کردستان خانوادش راهی کردستان میشن وقتی میرن بیمارستان می بینن که پسرشون بستریه بخش ا سی یو   بعد از دوهفته یا بیشتر پسرشون فوت کرد خبر بدی بود همه اشنایان ناراحت بودن حتی مامان که اصلا فکرشو نمیکردکه این اتفاق بیفته وقتی که خودمو جای مادرش میذارم دیونه میشم

 یه هفته بعد از مراسم چهلم پسرشون

برای پسرم یه جشن دندونه میگیرم

                                           دوست دارم تاج سرم،

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان پریا
16 مهر 90 13:10
زآستان رضا سرخط امان دارم
رخ نیاز بر این پاک آستان دارم
اگر چه کم زغبارم، به شوق نکهت گل
همیشه جای، در این طرفه بوستان دارم
ز تیر حادثه مرغی شکسته بال و پرم
درین چمن به صد امید آشیان دارم

ولادت هشتمين اختر تابناک آسمان امامت و ولايت، آقا امام رضا عليه اسلام مبارکباد.

حضورتون در وبلاگ دخترم باعث خوشحالیمون می شه






سلام
ولادت با سعادت ،سلطان امیر ولی نعمت ،تمام ایرانیان حضرت رضا (ع)مبارک
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به حسیب می باشد