یرقان
سلام
دو سه روز از به دنیا امدنت گذشته بود که متوجه شدیم که بدنت زرد شده چشمات کاملا زرد بود .بی بی جون به همراه بی بی بزرگ بردنت مطب دکتر اقای برات ازمایش خون نوشت با بی بی رفتی ازمایشگاه، پرستار با سرنگ پنج سی سی داشت خون می گرفت سه جا از دستت رو هم سوراخ کرده بود خیلی لاغر بودی دو کیلوشصد گرم وزنت بود بی بی به پرستار میگه با سرنگ پنج سی سی میخوای از این نوزاد تازه به دنیا امده خون بگیری رگ دستش پاره میشه پرستار بی بی رو ازاتاق بیرون می کنه ،بعد از نیمساعت جواب ازمایش رو پیش اقای دکتر میبرن جواب یرقان 18 باید بستری بشی .یکی از کارکنان بیمارستان میگه ببرش خونه بستریش نکن بهش شیرخشت وترنجبین بده خوب میشه.
اوردنت خونه
به بابا زنگ زدم گفتم برات لامپ مهتابی بیاره داخل گهواره وصل کنیم خان دایی برات اورد وصل کرد لباسات رو در اوردیم جشمات رو هم بستیم داخل گهواره خوابوندیمت یکی از اشنایان میگفت براش پلاک و زنجیر بگیرن به گردنت اویزون کنیم همینکارو هم کردیم یکی میگفت لباس زرد تنت بدیم اینکارو هم انجام دادیم هر روز به مدت ده دقیقه زیر نورافتاب خوابوندیمت حتی برات یه تعویذ کوچولو هم گرفتیم یه هفته طول نکشید که خوب شدی اما برای مامان یه ماه طول کشید تا خوب شدی
من از خدا می خوام که یرقان نصیب هیچ نی نی کوچولوی نشه ،حتی برای شما مادر عزیزی که نی نی کوچولو دارین
دوست دارم پسرگلم